امروز دقیقا یک ماه و چهارده روز است که از خانه بیرون نرفتم ، تازگی هرروز تصمیم می گیرم که فردا حتما می روم بیرون ، اما فردا بی حوصله تر از امروز بیدار می شوم ، عصبی تر ، خسته تر ، داغون تر ،

شده ام یک همسر بی انگیزه ، یک مادر عصبانی . شاید اگر روزی دوباره درب ها باز شود و آزاد شویم از این وحشت طولانی ، دیگر شدیم مانند آن پرنده های قفسی که میل پرواز ندارند . آه خدای من ، دل خوشی های کوچکمان را به ما باز گردان ، دوباره دست به دست همدیگر دهیم ، دوباره همدیگر را محکم به آغوش بکشیم و  

این روز ها ‌‌‌‌‌......‌‌‌.‌‌‌‌...

، ,  ,تر ,یک ,همدیگر ,ها ,، دوباره ,    ,تر ، ,پرنده های ,که میل

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فیلمز باز این لاک پشت فکر رسیدن است :) وبلاگ تخصصی مواد شیمیایی نوین سلامت املاک سهیلی kharid-14006 آموزش نرم افزار هلو همه با هم کانون تخصصی مهدویت اراک THE LIFE