دل نوشته ها



      امروز دقیقا یک ماه و چهارده روز است که از خانه بیرون نرفتم ، تازگی هرروز تصمیم می گیرم که فردا حتما می روم بیرون ، اما فردا بی حوصله تر از امروز بیدار می شوم ، عصبی تر ، خسته تر ، داغون تر ،

شده ام یک همسر بی انگیزه ، یک مادر عصبانی . شاید اگر روزی دوباره درب ها باز شود و آزاد شویم از این وحشت طولانی ، دیگر شدیم مانند آن پرنده های قفسی که میل پرواز ندارند . آه خدای من ، دل خوشی های کوچکمان را به ما باز گردان ، دوباره دست به دست همدیگر دهیم ، دوباره همدیگر را محکم به آغوش بکشیم و  


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فرستیژ مهندسی عمران دیجی اکسیر مهر شادمانی کرج کامپیوتر همه چی دانلود اعتماد به نفس فروشگاه تلویزیون آموزش علوم پزشکی(Medical Education)